اسلام دین ترور نیست!

تاریخ 2011/4/2 14:30:00 | عنوان: مقالات

تصویر اصلی
اگر ارشادات قرآني و دستورات پيامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد صلی الله عليه و سلم بطور دقيق و همه جانبه، بيطرفانه و منصفانه مورد تحليل و ارزيابي قرار گيرد، بوضوح تمام در خواهيم يافت كه دين اسلام دين صلح و دين رحمت بوده و در هيچ زماني دين جنگ و کشتار نبوده و نخواهد بود. پيامبر ما حضرت محمد صلی الله عليه و سلم برای گسترش صلح، آرامش و رحمت مبعوث گرديده است. طبيعتا ديني كه اساس آن رحمت باشد، پيامبر آن نيز بايد پيام آور رحمت و صلح باشد. «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين» انبياء/١٠٧. یعنی و ما تو را جــزء مايه رحمت براي جهانيان نفرستاده ايم. همچنین پيامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم در اينمورد ميفرمايند: «و أنا نبي الرحمة. ترمذي/٠٦ا» و «انما انا رحمة مهداة. ابن كثير ٣/٢٢١ ». صحابه كرام بعد از همه تجاوزات و اهانتهایي كه مشركین مكه عليه پيامبر صلي الله عليه و سلم و اصحابش روا داشتند نزد پيامبر اسلام عرض کردند: يا رسول الله! در حق اين قوم نفرين بفرست تا از شر آن نجات يابيم. ولي پيامبر اسلام در جواب صحابه كرام فرمودند: «اني لم ابعث لعانآ و انما بعثت رحمة. ابن كثير تفسير القرآن العظيم ٣/٢١١» یعنی من براي نفرين كردن فرستاده نشده بلكه براي رحمت فرستاده شده ام.
واقعا هم روش پيامبر اسلام، روش عفو و گذشت و روش رحمت و مرحمت بود. واقعه ی شهادت حضرت حمزه رضی الله عنه توسط وحشی و قصه ی عفو بخشش وی توسط آنحضرت یکی از مصادیق بارز رحمت و بخشش این پیامبر و دین الهی است. پايه و ستون شريعت اسلام را صلح، رحمت و عدم خشونت تشكيل ميدهد. قرآن عظيم الشان و سنت پيامبر اسلام بر اصل صلح و رفتار مسالمت آميز تأكيد نموده و همه ی احکام اسلامی و الهی بر اين اصل نيز استوار ميباشد. قرآن عظيم الشان اعراب جاهليت را كه با جنگ و خونريزي عادت كرده بودند در اولين پيام خويش آنانرا به صلح دعوت نموده و خطاب به آنان ميفرمايد: «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و تو كل علی الله. انفال/٦١. یعنی چنانچه براي صلح آغوش گشودند تو نيز براي صلح آغوش بگشاي. دين اسلام حتي در ميدان جنگ و نبرد هم خواهان صلح و آشتي است: «و لاتقولوا لمن اَلقي اِليكم السلم لست مؤمنآ. نسا ء/٩٤. یعنی به آنانكه با شما از در آشتي و تسليم در آيد مگوييد كه بي ايمان است.


مفسرين بر اين عقيده اند كه اگر كسيكه با مسلمانان در حال نبرد اقدامي صلح جويانه بكند بر مسلمانان واجب است تا در مقابل آن به جواب مثبت بپردازد و از جنگ دست بردارد. قرطبي ـ الجامع لاحكام القرآن ١٤٠/٥ـ 336/5. سلام (صلح) يكي از نامهاي پروردگار ميباشد. «هو الله الذي لا اله هو الملك القدوس السلام ... الحشر/٢٣. یعنی اوست خداوندي كه خدايي جزو او نيست، فرمانرواي قدوس سلام ... قرآن عظيم الشان يكهزار و چهارصد سال قبل شعار صلح جهاني را بري عالم بشريت مژده داده و ميفرمايد: «يا ايها الذين امنو ا ادخلوا في السلم كافه و لاتتبعوا خطوات الشيطان ... بقره/٢٨. یعنی اي كسانيكه ايمان آورده ايد همگي در صلح در آييد و از پيروي راه شيطان بپرهيزيد.


قرآن كريم التزام مسلمانان را به صلح و امنيت با زيبايي خاص خويش چنين بيان ميدارد: «فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم و القوا اليكم السلم فما جعل الله لكم عليهم سبيل». یعنی وقتيكه از شما دست بر دارند و با شما سر جنگ نداشته باشند و بخواهند از در آشتي با شما پيش آيند، خداوند راهي را براي شما عليه آنان قرار نداده است. نسا /۹۰. بر اين اساس و حکمت است آياتيكه دلالت بر صلح و آشتي دارد نسخ نشده است و جنگ و مبارزه زماني رواست كه صلح خواهي وجود نداشته باشد. اصطلاح (سلام) و مشتقات آن در پيش از يك صد آيه از قرآن عظيم الشان بكار رفته است. و بالعکس اصطلاح (جنگ يا حرب) و مشتقات آن به جز در شش آيه از قرآن كريم ذكر نشده است.


پيامبر اسلام حضرت محمد صلی الله عليه و سلم از جمله اولين شخصيتي در عالم بشريت است كه به ديپلماسي واقعي صلح جويانه اقدام بعمل آورد. سفیران و هیاتهای سیاسی و دیپلماتیک خویش را براي تاسیس و بر قراري روابط مسالمت آميز نزد دولتها و امپراتوري زمان خويش گسيل داشت. از جمله ميتوان از ارسال نامه هاي صلح آميز به پادشاهان مصر، بيزانس، حبشه، فارس و غيره ... نام برد.


«سلام» مشتق از «سلم» است. اصطلاح «السلام عليكم و رحمة الله و بركاته» و «عليكم السلام و رحمة الله و بركاته» كلماتی است كه روزانه به ميلیونها مسلمان از ته قلب آنرا بزبان جاري میسازد که در اين اصطلاحات، عالترين مفاهيم صلح و دوستي و محبت و آشتي نهفته است. همچنین مسلمانان همه روزه نمازهاي پنجگانه خويش را به عالترين شعار صلح، دوستي، محبت و رحمت به شعار «السلام عليكم و رحمة الله» به پايان ميرسانند. مورخين مينويسند پيامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم قبل از هجرت زمانیکه در مکه زندگی میکرد هیچ وقت به عمليات نظامي و امور حربي مشغول نشده بود. ولي زمانيكه به مدينه منوره مجبور به هجرت شد و در آن دیار باز هم مسلمانان مورد آزار و تجاوز متعدد کفار و دشمنان اسلام قرار گرفتند، لذا جهت حفظ و صیانت این دین الهی، جهاد از سوی پروردگار بر مسلمانان فرض گرديد. همین بود كه مسلمانان بخاطر دفاع از خود، بخاطر دفاع از دین و عقاید خویش و بخاطر دفاع از نوامیس خود و در نهایت بخاطر دفاع از حكومت و زندگی خویش، دست به مبارزه مسلحانه زدند.


همانگونه که ما شاهد هستیم اکثر جهادهای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم جنگهای تدافعی بود نه تهاجمی. در احاديث متبركه ذكر شده است كه پيامبر اسلام حضرت محمد صلی الله عليه و سلم زمانيكه گروههای نظامي خويش را به سوي جبهات اعزام ميداشت اكيداً به ايشان ميفرمودند: «و لاتقتلوا شيخآ فانيآ و لا طفلا صغيراً و لا امرآة و لاتغلو ا و اصلحوا و احسنوا ان الله يحب المحسنين. الشامي ١٣١٤ـ ٧/٦. سالمندان، پير مردان، اطفال و زنان را بقتل نرسانيد، خيانت نكنيد، صلح را در پيش گيرید، نيكي كنيد كه پروردگار نيكوكاران را دوست میدارد. اين است عظمت اسلام، اين است زعامت عالم بشريت كه همه فرموده هايش بر مفاهيم صلح، مرحمت و عطوفت استوار بوده و پيروان خويش را به امر مقدس صلح دعوت نموده است.


تاريخ دعوت اسلامي به اثبات رسانيده است كه مسلمانان پيش از آنكه قادر باشند آزار و شكنجه مشركان را از سر راه خويش دور نمايند، خود قرباني خشونتها و شكنجه مشركان قرار گرفته اند. از خانه و كاشانه خويش بيرون رانده شده و راه حبشه را در پيش گرفتند و در نهايت به آن سر زمين پناه بردند. مسلمانان هيچگاه به زور متوسل نشدند مگر در برابر زور كه منطق نميپذيرد. هرگاه به مسلمانان تعرض نشود از آنان بدي سر نزده است. بر خورد مسلمانان با دولت حبشه مبين چنين واقعيت است. در جزيرة العرب جنگي ميان مسلمانان و قبايل عرب در نگرفت جز آنكه ماهيت دفاعي داشت يا هدفي پيشگيرانه در بين بود. حق شمشير برابر با حق زندگي است. هر جا اسلام دست گرفتن شمشير را لازم دانسته است از باب اضطرار و براي حق حیات خویش بوده است. حق زندگي در اسلام يعني حق آزادي در دعوت و عقيده ...


اگر به نقشه فعلي جهان نظر بیاندازيم در خواهيم يافت كه شمشير جز در اندك مواردي موجب نفوذ اسلام در جهان نشده است. سر زمينهایي كه جنگ در آن كمتر روي داده است بيشترين عوامل آن مسلمان اند. نمونه بارز آن كشورهایي چون اندونزي، هند و چين ... و غيره هستند. بر اين اساس، طبق حقوق اساسي اسلام، رابطه ميان ملتها بر روابط مسالمت آميز مبتني است و توسل به جنگ در اسلام به واقع دفاع در برابر جنگي است كه آتش آنرا ديگران روشن ساخته اند.


مشهور ترين آيه قرآن عظيم الشان كه از آن درباره جنگ ذكر شده است آيه ٢٦ سوره توبه «و قاتلوا المشركين كافة كما يقاتلوكم كافة و اعلموا ان الله مع المتقين» میباشد. مفسرین در تفسير اين آيه متبركه چنین نوشته اند:۱ـ هدف اين آيه متبركه حفظ حق حيات انساني است. بر اين اساس چنانچه دشمنان اسلام همگي قصد سلب حيات مسلمانان را كنند، ضروري است مسلمانان نيز به دفاع از حق خويش كه حق مشروع خویش است در برابر آنان ايستاده و راه مقاومت را در پيش گيرند طوريكه برای همه معلوم است چنين دفاعي با فطرت انساني نيز سازگار است.


٢ـ در آيه متبركه آمده است: چون آنان قصد جنگ با همه شما دارد، شما نيز با آنان كار زار كنيد. بنابراين آنان هستند كه به مسلمانان تعرض میكنند و مسلمانان نيز در جواب اقدام تجاوز كارانه دشمن با تمام توان با آنان مقابله مینمایند. اگر غزوات پيامبر صلي الله عليه و سلم بطور دقيق مورد تحليل و مطالعه قرار گيرد در خواهيم يافت كه همه غزوات پیامبر صلی الله علیه و سلم ماهيت دفاعي داشته و با اصل صلح و مرحمت سازگاری دارد. غزوات اسلام با هدف اجبار مردم براي پذيرفتن دين جديد نبوده زيرا دين در ماهيت خود اجبار را نميپذيرد. همه درگيریهایي كه در عصر رسالت صورت گرفته، مقاومت بوده و هر كدام از آنها بر حسب شرايط و اقتضاي خاص،با هدف دفاع از هويت اسلامي صورت گرفته است.


اين مشركان بودند كه محمد صلی الله عليه و سلم و يارانش را از ديارشان بيرون كردند. اگر ياران پيامبر صلی الله عليه و سلم را از خانه و كاشانه شان بيرون نميراندند و باز در مدينه عليه شان جنگ و تجاوز را روا نميداشتند به هيچوجه جنگي صورت نمیپذيرفت. ولي همين مشركين مكه بودند كه عليه مسلمانان در مدينه هجوم را براه انداختند و ميخواستند پايتخت مسلمانان را در مدينه در براه انداختن جنگهاي احد و احزاب نابود كنند. ما ميتوانيم از روابط حسنه و مسالمت آميزی که مسلمانان و دولت اسلامي با دولت حبشه در صدر اسلام داشتند ياد نمائیم، نمادی از روابط حسنه و صلح و دوستی اسلام و مسلمین میباشد.


در اين اواخر در وسايل ارتباط جمعي جهان، با آغاز سبک و آهنگ جدیدی، شبهات و القائات واهی به سمع جهانیان بدين عنوان میرسانند كه جهاد یعنی جنگ مسلحانه است. حتی در قاموسهای معتبر جهان به معنای جنگ مسلحانه تعریف شده است. در حالیکه جهاد انواع مختلف دارد و یک نوع آن مبارزه مسلحانه است. بله باید گفت که هدف از جهاد که دین مقدس اسلام بدان تأکید میدارد، تامين امنيت و تضمين حاكميت و استقلال و دفاع از امت اسلامي است. جهاد براي استقرار صلح و حمايت از اديان آسماني فرض گرديده است.


قرآن عظيم الشان این مطلب را با زیبایی خاص اینچنین تعریف مینماید: «و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز. حج/٤٠. یعنی و اگر خداوند بعضي از مردم را به دست بعضي ديگر دفع نمیكرد هم صومعه های راهبان و معابد مسيحسان و عبادتگاههاي يهوديان و مساجد مسلمانان كه نام خداوند در آنها بسيار ياد میشود ويران ميگرديد و خداوند تواناي پيروزمند است. جهاد هيچگاه مفهوم جنگي ديني برای وادار كردن ديگران براي پذيرش دين اسلام نداشته و ندارد. چنين برداشتي به ماهيت، روح و جوهر دين مقدس اسلام و روح هدايت قرآن عطيم الشان (لا اكراه في الدين) كه براي آزادي عقيده اعلان شده است نا سازگار و متضاد ميباشد.


در تاريخ زندگي پيامبر اسلام حضرت محمد صلی الله عليه و سلم ديده نشده كه يك مسيحي را به اين دليل كه اسلام را قبول نكرده است به قتل رسانیده باشد. بلكه بالعكس پيامبر اسلام با مسيحیان نجران با اكرام برخورد كرده و حتي براي آنان اجازه داده است تا در مساجد مسلمانان به عبادت خويش بپردازند. مورخين بهترين دوران را مرحله دو ساله صلح حديبيه، صلحی كه بين مسلمانان و قريش صورت گرفت ياد مینمايند. در اين دو سال تعداد زيادي از مردم به دين اسلام مشرف شدند كه تعداد شان بيش از تعداد كساني است كه قريب بيست سال از آغاز اسلام تا زمان عقد اين پيمان مسلمان شده بودند.


چنانچه گفتيم روابط ميان جهان اسلام با غير مسلمانان بر اصل متين صلح مبتني بوده كه در صورت تعرض نظامي به سر زمين اسلامي در قالب حق دفاع مشروع و قانوني توجيه ميشود. دفاع مشروع نيز حقي است كه در حقوق بين الملل هم پذيرفته شده است. ماده ٥١ منشور سازمان ملل متحد نيز بدان تصريح نموده است. همچنین اگر دين اسلام را دين كامل بدانيم منطقي است كه در کنار مجموع مقررات اخلاقي و قواعد مورد نياز زندگي، به قواعد جنگي و صلح و روابط خارجي نيز پرداخته است، زيرا زندگي بشر، همواره از جنگها و صلحها متشکل شده و چیزیست اجتناب ناپذیر.


مگر موجوديت چنين قواعد و مقرراتي در يك نظام حقوقي، نميتواند دليلي بر دائمي بودن يك وضعيت در آن نظام باشد؟ و چون در اسلام جهاد فرض گرديده است پس مسلمانان همواره در جنگ دائمي با غير مسلمانان به سر ميبرند؟ همچنین قابل ذكر است كه آيا اديان ديگر هميشه در صلح زندگي كرده اند و هرگز دست به جنگ نزده اند؟ مگر در تاريخ مسيحيت جنگ متعددي براي مسيحي كردن ديگران صورت نگرفته است؟ آيا ميتوان جنگهايي را كه مسيحيان براه انداخته اند به حساب دين حضرت عيسي عليه السلام كه از آن با عنوان «دين صلح» ياد ميگردد حساب كرد؟


بله آنانيكه ميگويند كه اسلام دين شمشير است، اگر هدفشان از دين شمشير، آن باشد كه اين دين جهاد و بخصوص جهاد نظامي را بر پيروان خويش فرض گردانيده است و مفهوم جهاد را وسیعتر از جنگ با شمشیر میدانند در آنصورت سخن بجا گفته اند. ولي اگر هدفشان اين باشد كه دين اسلام به زور شمشير منتشر شده است در اشتباه اند، زيرا دين اسلام دين عقل و منطق، دین صلح، ترحم، گذشت و شفقت است. دین اسلام از راه عقل و منطق جهانشمول شده است.


دين اسلام پيروان خويش را هميشه به استدلال، منطق و برهان دعوت مینمايد آنجا که میفرماید: «أدع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي أحسن». یعنی به راه پروردگارت با حكمت و پندهاي حسنه فرا خوان و با آنان به طريق و شيوه اي كه بهتر است مجادله و مقابله كن. نحل/١٢٥. دين اسلام دين اعتقاد و باور قلبي است كه با اراده و اختيار بايد آنرا پذيرفت نه با قهر و غلبه و شمشير. دعوت اسلام منحصر به زبان نيست، بلكه در عمل بايد نشان داد كه دين اسلام دين صلح، صفا، دين رحمت و مرحمت است. بله اسلام داراي شمشير است ولي براي دفاع و رفع موانع مشروع و با حفظ و صیانت از اصول و قواعد اسلامی و انسانی. دفاع و اشاعه دین مبین اسلام بر اساس دعوت است نه براي هجوم و غلبه بر ديگران.


نویسنده: امین الدین سعـیـدی با اندکی تصرف



نوشته‌ای از erfanabad.org
https://www.erfanabad.org/fa

نشانی این صفحه :
https://www.erfanabad.org/fa/modules/news/article.php?storyid=504