کمال مسلمانی یک فرد در چیست؟

عن أبی هریرة ـ رضی الله عنه ـ قال، قال رسول الله ـ صلی الله علیه وسلّم: «مِن حُسنِ إسلام المَرءِ تَرکُهُ ما لا یَعنِیهِ» از ابوهریرة ـ خدا از او راضی باد ـ روایت کرده اند که گفته است: پیامبر خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد ـ فرمود: «یکی از نشانه های کمالِ مسلمانی یک فرد این است که آنچه را به کارش نیاید، فرو گذارد». حدیثی حَسَن است که «ترمذی» و دیگران نیز به این صورت، روایت کرده اند.
شرح حدیث
*** من حسن إسلام المرء ترکه ما لا یعنیه...
«ما لا یعنیه» یعنی آن دسته از افعال و اقوال دینی و دنیایی که به درد او نمی خورند. پیامبر صلی الله علیه و سلم در پاسخ به سؤال «ابوذر» درباره «صُحُف ابراهیم» نیز فرموده اند: «تماماً عبارات پندآمیز بوده است از جمله این عبارت که: «ای سلطان مغرور! من تو را به سلطنت نرسانده ام که مال و ثروت روی هم انباشته کنی بلکه تو را سلطان کرده ام تا نگذاری (کار به جایی برسد که) مظلوم به پیشگاه من دست به دعا بردارد. چون من دعای مظلوم را ردّ نمی کنم هر چند که کافر باشد». و نیز این عبارت: «عاقل ـ مادام که عقل خویش را نباخته باشد ـ باید چهار ساعت را (در طول شبانه روز خود) منظور نماید: یک ساعت برای مناجات با خدا، یک ساعت برای اندیشیدن در خلقت خدای متعال، یک ساعت که با خود به گفتگو بنشیند و یک ساعت که با خدای بزرگ خلوت نماید. این یک ساعت او را در کسب توفیق در آن ساعات یاری می دهد».
و نیز این عبارت: «عاقل مادام که عقل خویش را نباخته باشد ـ فقط باید در سه زمینه تلاش نماید: اندوختن توشه برای معاد، تأمین معاش و لذتهای حلال». و نیز این عبارت: «عاقل ـ مادام که عقل خویش را نباخته باشد ـ باید به زمان خود آگاه باشد و به کارش اهتمام دهد و زبانش را کنترل نماید. کسی که گفتارش را جزء اعمالش می داند، انتظار می رود از سخن گفتن بکاهد و جز به قدر نیاز نگوید». ابوذر گفته است: عرض کردم: پدر و مادرم به قربانت، در «صُحُف موسی» چه مطالبی وجود داشته است؟ فرمود: «صُحُف موسی نیز تماماً پند و حکمت بوده است. مثلاً این عبارت در آن وجود داشته است: «متعجبم که چگونه کسی که به آتش دوزخ یقین دارد، می خندد؟ و در شگفتم که چگونه آن کسی که مرگ را باور دارد، شادمانی می کند؟ و در شگفتم آن کسی که فراز و فرود اهل دنیا را دیده است، چگونه دل به دنیا خوش می کند؟ و در شگفتم از کسی که به تقدیر الهی یقین دارد، چگونه خشمگین می شود؟ و در شگفتم از کسی که به حساب فردای قیامت ایمان دارد، چگونه عمل صالح را پیشه ی خود نمی سازد؟!».
ابوذر گفته است: عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد، از مندرجات «صحف ابراهیم و موسی» چیز دیگری هست که بفرمائید؟ فرمود: آری، ای ابوذر! همان آیاتی که در سوره «اعلی» آمده اند: «قد افلح من تزکی. و ذکر اسم ربه فصلی. بل تؤثرون الحیاة الدنیا و الآخرة خیر و أبقی. إن هذا لفی الصحف الاولی. صحف ابراهیم و موسی: قطعاً رستگار است آن که نفس خویش را تزکیه نماید و نام پروردگارش را فریاد آورد و آنگاه به نماز و نیایش بپردازد. اما شما زندگی دنیا را ترجیح می دهید در حالی که آخرت از دنیا نیکوتر و ماندگارتر است. این حقایق در صحیفه های پیشین ـ صحیفه های ابراهیم و موسی ـ نیز مندرج بوده اند». ابوذر گفته است: گفتم: پدر و مادرم به فدایت، مرا توصیه ای بفرما. فرمود: «تو را به تقوای خداوند سفارش می کنم چون تقوی در رأس همه ی کارهایت قرار دارد». گفت: باز هم مرا سفارش بفرما. فرمود: «به تلاوت قرآن بپرداز و خدا را بسیار یاد کن تا خدا نیز تو را در آسمان یاد کند». گفتم: باز هم مرا سفارش بفرما. فرمود: «به جهاد بپرداز چون رهبانیت اهل ایمان، جهاد است.
گفت: باز هم مرا سفارش بفرما. فرمود: «سکوت پیشه کن چون سکوت، شیاطین را از تو دور می سازد و در انجام امور یاریت می دهد». گفتم: باز هم مرا سفارش بفرما. فرمود: «حق را بگو هر چند تلخ باشد». گفتم: باز هم مرا سفارش بفرما. فرمود: «سرزنش هیچ سرزنشگری تو را از اجرای فرمان های خداوند باز ندارد». گفتم: باز هم مرا سفارش بفرما. فرمود: «با خویشاوندانت در ارتباط باش هر چند که آنها با تو قطع رابطه نمایند». گفتم: باز هم مرا سفارش بفرما. فرمود: «برای انسان همین اندازه از شرّ کافی است که او خویشتن را نشناسد و چیزی را بر خود تکلیف سازد که به دردش نخورد. ای ابوذر! هیچ عقلی مانند تدبیر و عاقبت نگری و هیچ وَرعی مثل خویشتن داری و هیچ زیبائی ای به سان زیبائی اخلاق نیست».
شرح اربعین نووی ص 88 الی 90