بذل الاحسان ببيان خبر خالد ابن سنان

تاریخ 2008/8/23 23:20:00 | عنوان: کتابخانه ی الکترونیکی

تصویر اصلی
نام کتاب: بذل الاحسان ببيان خبر خالد ابن سنان

مؤلف: استاد الحاج عبدالرحمن آخوند تنگلی طانا

موضوع: معرفی و بیوگرافی نبی خدا حضرت خالد ابن سنان علیه السلام

توضیحات: این کتاب به صورت پی دی اف بوده و حجم آن 200 کیلوبایت میباشد. متن کامل کتاب نیز در ادامه مطلب موجود میباشد.
برای دانلود مستقیم بر روی لینک زیر کلیک کنید:

http://www.erfanabad.org/video/e_book/bazlol_ehsan.pdf

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

بنام خالق يكتا و درود و سلام به اشرف پيامبران حضرت محمد (ص) و درود به تمام اصحاب و ياران او برادران مسلمان عزيز و محترم . بدانيد و آگاه باشيد كه خداوند تبارك و تعالي ما انسان ها را اشرف مخلوقات آفريده و براي هدايت و راهنمايي ما رسولان زيادي را فرستاده است . آن رسولان از جنس خودمان انسان هستند ، خداوند تبارك و تعالي براي آنان معجزه عطا فرموده و به علم مزين كرده است و بدين ترتيب آنان را در زمان خودشان نسبت به ديگران برتر قرار داده است . به اين رسولان خداوند تبارك و تعالي در زبان عربي نبي و در زبان فارسي پيامبر مي گويند . درباره تعداد آن رسولان خدا روايات زيادي وجود دارند كه هر كدام نسبت به يكديگر متفاوت هستند . در برخي روايات تعداد آنان 124 هزار نفر آمده و در بعضي روايات ديگر تعداد آنان 224 هزار نفر آمده است .اما بهتر است كه براي اين رسولان ، عدد و يا شماره اي تعيين نشود ، زيرا خداوند تبارك و تعالي در آيه 78 از سوره 40 قرآن كريم مي فرمايد :
« منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك » يعني : من از تعدادي از آن رسولان برايت سخن گفتم و از آن ميان ، از تعدادي از آنان سخن نگفتم .
به همين دليل نبايد تعداد پيامبران را با عدد شماره گذاري كرد ، اگر تو بر آنان شماره معلوم بكني و چنانچه شماره مورد نظر تو با تعداد واقعي رسولان خدا مطابقت نداشته باشد و شماره آنان زيادتر از شماره مورد نظر تو باشد، در آن صورت تعدادي از پيامبران از رديف پيامبران خدا خارج مي شوند ، در واقع معلوم مي شود كه تو به پيامبر بودن اين عده اعتقادي نداري ، اگر چنين باشد تو مرتكب گناه بزرگي شده و از دين خارج مي شوي . اگر حقيقتأ شماره و عدد پيامبران از شماره مورد نظر شما كمتر باشد ، در آن صورت تو تعدادي از افرادي را كه بدرجه پيامبري نرسيده و پيامبر نشده اند ، در رديف پيامبران قرار مي دهي كه اين حالت گمراهي بزرگي را به دنبال دارد و از دين خارج مي شوي . پش با اعتقاد به راه عالمان ديني خودمان ، بهترين روش اين است كه قبول داشته باشيم ، اولين رسول خدا حضرت آدم و آخرين آنان حضرت محمد (ص) مي باشد و در بين اين دو نفر تعدادي زيادي پيامبر بوده اند كه تعداد آنان بدرستي معلوم نيست . تعدادي از افراد كه از راه حق گمراه گشته اند مي گويند كه اولين رسول خدا حضرت نوح (ع) است كه اين گفته باطل است و خودشان هم گمراه هستند . هيچ وقت به حرفهاي آنان گوش ندهيد و از راه حق و حقيقت جدا نشويد.

پيامبراني كه آرامگاه آنان در ايران قرار دارد

مسلمانان عزيز ، بر اساس معلومات خودمان تعداد سه نفر از پيامبران در خاك ايران دفن شده اند كه اولين آن حضرت دانيال نبي (ع) است كه آرامگاه وي بعنوان زيارتگاهي بزرگ در شهر شوش قرار دارد . دومين آن حضرت حَبَقوق نبي (ع) است كه زيارتگاه وي در شهر توسيركان قرار دارد و سومين آن حضرت خالد نبي (ع) است كه در تركمن صحراي ايران ، در منطقه جرجان و بر بلندي كوه « خدا » قرار دارد و زيارتگاه بسيار مشهوري است كه نسل هاست به عنوان بزرگترين زيارتگاه تركمنان به شمار مي آيد .

درباره شجره حضرت خالد نبي (ع)

برادران مسلمان ، حضرت خالد نبي عليه السلام فرزند سنان است . سنان پسر غيث است و غيث هم پسر مريطه و مريطه پسر مخزوم و مخزوم پسر مالك است . مالك هم پسر غالب و غالب هم پسر قطيعه و قطعيه پسر عبس و عبس هم پسر بَغيض و بَغيض پسر ربيعه مي باشد .ربيعه پسر نزار و نزار هم پسر مَعه و معه پسر عدنان است . عدنان هم پسر اَد و اَد پسر اَدَد و اَدَد پسر اَلهَميسع و الهميسع هم پسر سلامان است . سلامان پسر بنت و بنت پسر حَمل و حمل پسر قيدار و قيدار پسر حضرت اسماعيل عليه السلام است . حضرت اسماعيل پدر تمام اعراب مي باشد. حضرت اسماعيل پسر حضرت ابراهيم (ع) است و حضرت ابراهيم (ع) پسر تارح و تارح به عربي آزر است.تارح پسر ناحور و ناحور پسر شاروخ و شاروخ پسر ارغو و ارغو هم پسر فالغ است .فالغ هم پسر عابر پسر شالخ و شالخ پسر ارفخشد و ارفخشد پسر سام و سام هم پسر حضرت نوح عليه السلام است . حضرت نوح (ع) پسر لَمَك و لَمَك هم پسر متوشلخ و متوشلخ هم پسر اخنوخ و اخنوخ پسر اليارد و اليارد مَهلائيل و مَهلائيل هم پسر قينان است . قينان پسر انوش و انوش هم پسر حضرت شيت (ع) و حضرت شيت (ع) پسر حضرت آدم ابوالبشر مي باشد . حضرت آدم ابوالبشر (ع) انساني است كه خداوند تبارك و تعالي او را از خاك آفريد و او پدر تمام نسل انسان هاست.

تاريخ پيدايش حضرت خالد نبي (ع)

از زماني كه پدر همه ما حضرت آدم (ع) از سراي بهشت به سراي دنيا آمده اند ، مبدأ تاريخ هبوطي محاسبه شده است كه تا كنون از آن زمان 7 هزار و 598 سال گذشته است . براساس همان تاريخ هبوطي خداوند تبارك و تعالي در سال 6 هزارو 123 شخصي از بين اعراب بنام خالد نبي سنان را كه از طايفه بن عبن بود برگزيد و به تخت نبوت نشاند و بدنبال آن حضرت خالد نبي (ع) قوم وَسّ را به شريعت حضرت عيسي (ع) دعوت مي كند . در طايفه عرب به غير از حضرت رسول اكرم محمد (ص) و حضرت خالد بن سنان هيچ پيامبري نيست و مي توان گفت كه از بين اعراب فقط اين دو نفر به پيامبري برگزيده شده اند و بقيه پيامبران از قوم بني اسرائيل هستند . تاريخ پيدايش حضرت خالد نبي در آن تاريخ ذكر شده با اين حديث حضرت محمد (ص) رسول گرامي مان منافات ندارد كه او فرموده است : « ليس بين و بينه نبّي » يعني بين من و حضرت عيسي (ع) پيامبري نيست ، يعني منظور آنست كه يك پيامبري كه شريعت مستقلي را با خود بياورد نيست . زيرا خالد نبي (ع) در زمان خود فقط شريعت حضرت عيسي (ع) را تبليغ كرده و شريعت مستقلي نداشته و بعبارتي دين جديدي را بوجود نياورده است .

معجزات حضرت خالد نبي (ع)

در طول زندگي آرام حضرت خالد نبي در ميان اقوام خود ، روزي از يك غاري شعله هاي آتش بيرون مي جهد و محصولات كشاورزي و حيوانات آنان را سوزانده و نابود مي كند . بطوريكه در هنگام شب شعله هاي آتش مسافت سه روزه اطراف آنان را روشن و منور مي ساخت ، افراديكه در مناطق دوردست زندگي مي كردند مدتها گردنشان را دراز كرده و به آتش خيره مي شدند . در آن زمان مردم با دادو فرياد و تضرع و زاري نزد حضرت خالد نبي آمده و از او طلب كمك كردند و گفتند كه اگر شما كمك نكني اين آتش تمام افراد روي زمين را هلاك خواهد كرد در آن وقت حضرت خالد نبي (ع) روبه خداوند تبارك و تعالي نموده و از او استمداد طلبيد و بعد عصاي خود را بدست گرفته به طرف آتش حركت كرد . او با عصاي خود شروع كرد به زدن آتش . آتش از برابر حضرت خالد نبي (ع) عقب نشيني مي كند . خالد نبي به دنبال آتش مي رود تا اينكه شعله هاي آتش بداخل همان غاري كه از آن بيرون آمده بود ، داخل مي شود . بله ، اين يكي از معجزات حضرت خالد نبي (ع) است . او با اين كارش جان و مال و زراعت همه افراد را از آفت آتش محفوظ نگاه داشت . اگر اين معجزه حضرت خالد نبي (ع) نبود ، آتش تمام افراد روي زمين را هلاك مي كرد . يكي ديگر از معجزات حضرت خالد نبي (ع) اين است كه ، روزي پرنده اي بنام عنقا در بين قوم خالد نبي (ع) زياد ديده شد . آن پرندگان مخفيانه مي آمدند و كودكان محل را يكمرتبه چنگ مي زدند و با خود مي بردند و بعد گوشت تن آنان را تكه تكه كرده مي خوردند . افراد قوم از دفع شر پرندگان عنقا عاجز مانده و به حضرت خالد نبي (ع) روي آوردند . در آن حال حضرت خالد نبي (ع) براي پرندگان عنقا دعاي بدي كردند و بدنبال آن بلافاصله ريشه آنان بكلي از روي زمين برداشته شد . حالا فقط نام پرنده عنقا باقي مانده است و خود پرنده وجود ندارد .
بله ، نابود شدن نسل پرنده عنقا از روي زمين يكي ديگر از معجزات حضرت خالد نبي (ع) است .

وصيت هاي حضرت خالد نبي (ع) به قوم خود كه عمل نمي شود

حضرت خالد نبي (ع) به قوم خود سه وصيت مي كند كه متأسفانه قوم آن حضرت هيچيك از وصيت هاي او را عمل نمي كنند.

وصيت اول

وقتي كه آتش از دست حضرت خالد نبي (ع) فرار كرده و به داخل غار مي شود در آن وقت آن حضرت به تمام فرزندان ، بستگان و اقوام خود سفارش مي كند و مي گويد من بداخل اين غار رفته و اجاق آتش را خاموش مي كنم و به سلامت بيرون مي آيم و شما سه روز صبر كنيد و هرگز به خاطر من بي طاقت نشويد و در طول اين سه روز مرا به نام صدا نكنيد . اگر چنانچه شما صبر نكنيد و طاقت نياورده و در طول اين سه روز مرا به نام صدا كنيد ، در آنصورت من هلاك خواهم شد . در واقع من از داخل غار زودتر بيرون مي آيم و زود هم ميميرم . سپس حضرت خالد نبي (ع) به قصد خاموش كردن ريشه آتش به داخل غار مي رود . تمام اولاد و اقوام آن حضرت دو روز صبر كردند ، اما در روز سوم شيطان در قلب آنان وسوسه ايجاد كرد ، بعد از بين آنان شخصي بنام عماره بن زياد گفت : اگر خالد زنده بود تابحال بيرون مي آمد ، چند نفر ديگر گفتند : كنار در غار برويم و خالد را صدا بزنيم تا زودتر از غار بيرون بيايد . چند نفر ديگر گفتند : مگر خود خالد بما نگفت كه مرا به نام صدا نكنيد ؟ به هر حال در خصوص صدا زدن و صدا نزدن بحث شد و بالاخره مصلحت بر آن شد كه او را صدا بزنند . بعد حضرت خالد نبي (ع) را بنام صدا كردند . حضرت خالد نبي در حالي كه سرش را گرفته بود ، از غار بيرون آمد و گفت : « اَلَم اَنهَا كمُ اَن تَدعُوني بِاِسمِي فَقَد وَللهِ قَتَلتموُني » يعني : آيا من به شما نگفته ام كه مرا بنام صدا نكنيد ؟ پس من به خداي خود سوگند ياد مي كنم كه شما به وصيت من عمل نكرديد و حتمأ مرا مي كشيد . بهمين خاطر اين موضوع در حديث شريف چنين آمده است : « ذَاك نبيٌّ ضَيّعةٌ قومٌهٌ » يعني : همان خالد بن سنان پيامبر ماست كه قوم او وصيت هاي او را عمل نكرده و او را هلاك كردند.

وصيت دوم

حضرت خالد نبي (ع) بعد از اينكه از غار بيرون آمد با سردرد شديد همراه بود و در حاليكه اميد زندگي را از دست داده بود رو به تمام فرزندان و اقوام خود كرد و گفت : حالا من ميميرم ، مرا در قبر جاي بدهيد و سپس نگهباني بر آن بگماريد ، بعد از چهل روز يك گله گوسفند به قبر من نزديك مي شود كه در جلوي آن گله يك الاغ دم بريده وجود دارد ، آن الاغ به دور قبر من مي چرخد و بعد سه مرتبه صدا مي كند ، در همان حال آن الاغ را بگيريد و بكشيد و بعد از اينكه شكم آن را دريديد ، قبر مرا باز كنيد و بعد با شكم آن الاغ مرا غبارروبي كنيد ، من آن وقت زنده شده و تمام اقبال آينده شما را بازگويي خواهم كرد . بعد از اين كه حضرت خالد نبي (ع) مرد و او را در قبر دفن كردند ، همه فرزندان و اقوام چهل روز در انتظار ماندند ، بعد از چهل روز يك گله گوسفند با يك الاغ دم بريده از راه رسيد . آن الاغ دور قبر چرخيد و بعد سه مرتبه صدا كرد . اقوام حضرت خالد نبي (ع) الاغ را گرفته و كشتند و بعد شكم او را پاره كردند و آنگاه مي خواستند كه قبر آن حضرت را بگشايند كه يكمرتبه پسر خالد نبي (ع) بنام عبدالله بن خالد بن سنان از جايش برخاست و گفت : « لَا تَنبٌشوهٌ وَ لَا اٌدعيَ اِبنٌ الَمنبٌوش اَبَدأ . » يعني : شما قبر او را نگشاييد ، من اجازه نمي دهم كه ديگران مرا پسر قبر گشوده بنامند . تعدادي از حاضران گفتند كه قبر گشوده شود و اختلاف نظر شد و در نتيجه قبر گشوده نشده باقي ماند . اگر قبر باز مي شد ، حضرت خالد نبي (ع) زنده مي شد و تمام احوالات آدم را تا قيامت بازگويي مي كرد و آشكار خبر مي داد . اما اولاد او گرفتار احساس جاهليت شده و مردم را از معلومات مخفي بي نصيب گذاشتند ، بهمين خاطر در حديث شريف آمده است : « ذلِكَ نبّي اَضاعَهٌ قَوٌمٌهٌ . » يعني : خالد بن سنان پيامبري بود كه اولاد او توصيه او را اجرا نكرده و هلاكش كردند .
بله ، با اين محكوم كردن حضرت محمد (ص) رسول بر حق خدا ، معلوم مي شود كه حضرت خالد نبي (ع) مي توانسته زنده شده و از عالم برزخ ، قيامت و ديگر خبرهاي پوشيده ، اطلاعات مفيدي را به مردم بدهد . او حتي مي توانست از قبل خبر بدهد كه پيامبران از كدام سرزمين و از كدام طايفه خواهد بود.

وصيت سوم

حضرت خالد نبي (ع) به قوم خود گفته بود كه هر وقت به مشكلي برخورد كرديد ، در نزد خانم من دو عدد لوح وجود دارد ، يعني دو تخته لوح ، در آن دو لوح تمام خواسته هاي شما وجود دارد . اما نبايد خانم حيض دار به آن لوح دست بزند . اگر چنانچه خانم حيض دار دست به لوح ها بزند ، هر آنچه كه در لوح ها وجود دارند ، بكلي محو خواهد شد . بعد ها قوم حضرت خالد نبي (ع) به مشكلي برخورد كردند و براي رفع آن مشكل به نزد خانم آن حضرت آمدند و آن لوح ها را خواستار شدند . خانم در حيض بود و در همان حالت لوح ها را از جايش در آورد و به آنان داد . در همان لحظه معلومات موجود در لوح ها محو مي شود بدين ترتيب ملاحظه مي كنيم كه قوم حضرت خالد نبي (ع) به اين وصيت حضرت عمل نكرده و او را ضايع كردند . بر اين اساس حديث : « نبي ضيعّه قَومٌهٌ » از حضرت محمد (ص) رسول بر حق خدا در مورد عمل نشدن اين وصيت ها و به هدر رفتن آن حكايت مي كند . بعبارتي از حضرت رسول اكرم (ص) پرسيدند كه حضرت خالد بن سنان چطور آدمي بود ؟ و او جواب داد ند كه او پيامبري بود كه قوم او به وصاياي او عمل نكرده و اورا هلاك كردند.

ديدار دخترحضرت خالد نبي (ع) با رسول الله (ص)

دختر حضرت خالد نبي (ع) بنام مَحيَاه در زمان خودش يكي از زنان آبرومند و محترم بوده است . بعد از مبعوث حضرت محمد (ص) به پيامبري محياه دختر خالد نبي (ع) به نزد رسول الله (ص) مي آيد . پيامبر اسلام با ديدن دختر خالد نبي (ع) عباي خود را از تن بيرون آورده و زير محياه مي اندازد و محياه را روي آن عبا مي نشاند و بعد مي گويد : « مرحبأ بِاِبِنهِ نبيّ ضيّعه قومٌهٌ » يعني : خوش آمدي اي دختر پيامبري كه بدست قومش هلاك شد . حضرت رسول اكرم (ص) در نزد اين محياه دختر خالد نبي (ع) سوره ‹ قٌل هٌوَ الله اَحَد › را خواند . محياه دختر خالد بن سنان گفت : اين سوره را پدرم خالد بن سنان نيز مي خواند . زبان حضرت خالد نبي زبان عربي بود بنابراين او ممكن است معناي دعاي قل هو الله احد را دانسته مي خوانده است و يا اينكه خداي تبارك و تعالي به خالد بن سنان ياد داده بود . اما در بعضي روايات آمده است كه به نزد پيامبر اسلام (ص) پسر خالد بن سنان آمده است ، در آنصورت ممكن است آن پسر نامش عبدالله باشد و يا يكي ديگر از پسران آن حضرت باشد . در اين خصوص در حديث شريف اينطور آمده است : « مرحبا بِاِبنِ اَخِي ، مَرحَبأ بِاِبنِ نَبّيِ ضَيّعَهٌ قٌومٌهٌ » يعني : خوش آمدي اي پسر برادر من ، خوش آمدي ، پسر پيامبري كه بدست قومش هلاك شد . در اين حديث كه پيامبر او را برادر خطاب مي كند ، حضرت خالد بن سنان مي باشد . زيرا تمام پيامبران با پيامبر ما حضرت محمد مصطفي (ص) برادر هستند ، يا اينكه نسب پيامبر اسلام در عرن با حضرت خالد نبي يكي مي شود و شايد به اين اعتبار گفته است كه نسب من با خالد نبي (ع) يكي است و او برادر من مي شود .

درباره قبرحضرت خالد نبي (ع)

برادران عزيز مسلمان ، اگر چنانچه درباره آرامگاه حضرت خالد نبي (ع) سوال داشته باشيد و بخواهيد بدانيد كه قبر آن حضرت در كجا واقع شده است ، در اين باره مفسر بزرگ حنفي مذهب ، قطب الزمان ، شيخ اسماعيل حقي در تفسير آيه ششم از سوره 36 قرآن كريم درباره محل قبر حضرت خالد نبي اشاره دارد و مي گويد : « وَ يٌقَالِ اِنّ قَبرَهٌ بِنَاحِيَهِ جٌرجانَ عَلي قٌلّهِ جَبَلِ يٌقَال‏ُ خُدا » ترجمه : و گفتند به تحقيق قبر حضرت خالد نبي (ع) در منطقه جرجان و بر بلندي كوهي بلند بنام كوه خدا قرار دارد . بله ، اين هم بيانات آن مفسر بزرگ است . اين كه ما تركمنان سالهاست كه نسل اندر نسل ، بدون اينكه لحظه اي قطع شود ، بعنوان ميراث يادگاري اجداد خود ، به زيارت حضرت خالد نبي (ع) مي روند ، در تأييد همان گفتار است . حتي آن كوه به نام خالد نبي نام برده مي شود . شهر قديم جرجان در حال حاضر گنبد قابوس نام دارد . فاصله گنبد تا خالد نبي اگر از سمت جنوب آن برويم حدود 90 كيلومتر و اگر از سمت شمال آن برويم حدود 120 كيلومتر است . در سمت مشرق آرامگاه حضرت خالد نبي (ع) ، زيارتگاه عالم بابا و در سمت مغرب آن آرامگاه چوپان آتا قرار دارد .

مفسراني كه درباره حضرت خالد نبي (ع) سخن گفته اند

مفسران زيادي درباره حضرت خالد نبي (ع) بطور مفصل و يا مختصر سخن گفته و درباره زندگاني آن حضرت مطالب زيادي بيان كرده اند و يا بطور مختصر به بيان حال وي اشاراتي داشته اند . در اين فرصت به ذكر نام آن مفسران مي پردازيم كه خوب توجه داشته باشيد :
1 ـ‌ از مفسران حنفي مذهب از شيخ اسماعيل حقي بروسوي مي توان نام برد كه وي در سال 1063 هجري قمري متولد و در سال 1137 هجري قمري وفات يافته است ، اين مفسر در كتاب روح البيان ، جلد دوم ، صفحه 375 درباره خالد نبي مطالبي را نوشته است .
2 ـ‌ السيد محمودالآلوسي يكي از مفسران نامدار است كه در سال 1270 هجري قمري وفات يافته است . او در كتاب تفسير روح المعاني ، جلد پنجم ، صفحه 375 درباره آن حضرت نوشته است .
3 ـ‌ ابوالقاسم جارالله محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي ، مفسر بزرگ تركمن كه در سال 528 هجري قمري وفات يافته است . او در كتاب تفسير خود بنام ‹ الكشاف عن حقائق التنزيل › ، جلد اول صفحه 409 درباره حضرت خالد نبي (ع) مي نويسد .
4 ـ محمد جمال الدين علامه الشام يكي ديگر از مفسران نامدار در كتاب تفسير خود بنام ‹ تفسير القاسمي › ، جلد ششم ، صفحه 144 نوشته است .
5 ـ علامه الشيخ سليمان الجمل يكي از مفسران شافعي مذهب است كه وي در كتاب تفسير ‹ الفتوحات الالهيه › ،جلد اول ، صفحه 503 در اين خصوص نوشته است .
6 ـ‌علامه المحشي در كتاب تفسير تعليمات جديده من التفاسير المحبره لحل جلالين ، صفحه 97 بيان مي كند .
7 ـ علامه حسين بن علي البيهقي كمال الدين الطاشغي يكي از مفسران حنفي مذهب در كتاب تفسير حسيني ، صفحه 177 درباره حضرت خالد نبي (ع) نوشته است .
8 ـ‌ علامه ناصر الدين ابوالخير عبدالله بن عمرالبيضاوي از مفسران شافعي مذهب در كتاب تفسير انوار التنزيل و اسرار التأويل ، جلد دوم صفحه 104 مي نويسد .
9 ـ امام محي السنه علاءالدين بن علي الخازن در كتاب تفسير ‹ لباب التأويل في معافي التنزيل › جلد اول صفحه 443 در اين باره مي نويسد .
10 ـ الشيخ احمد الصاوي ، از مفسران مالكي مذهب در كتاب تفسير خود به نام ‹ حاشيه الصاوي علي الجلالين › جلد اول صفحه 275 در اين خصوص مي نويسد .
11 ـ‌ علامه فخرالدين الرازي ابو عبدالله محمد بن عمر در كتاب ‹ تفسير كبير › جلد 11 صفحه 194 مي نويسد.
12 ـ‌ علامه ابوعبيدالله محمد بن احمد القر طبي در تفسير ‹ الجامع الاحكام القرآن › جلد ششم صفحه 122 و همچنين جلد يازدهم صفحه 46 همان كتاب تفسير درباره حضرت خالد نبي (ع) نوشته است .
13 ـ‌ قاضي شهاب الدين احمد بن محمد بن عمر الخفاجي در كتاب تفسير خود به نام ‹ عنايه القاضي و كفايه الراضي › جلد سوم صفحه 449 مي نويسد .
14 ـ‌ علامه ابوالغداء اسماعيل بن عمر ابن كثير دمشقي در كتاب تفسير خود به نام ‹ تفسير القرآن العظيم › جلد سوم صفحه 63 در اين باره مي نويسد .
15 ـ السيد محمد عثمان ابن السيد محمد در كتاب تفسير : ‹ تاج التفاسير › جلد اول صفحه 117 مي نويسد .
16 ـ علامه ابوالفرج جمال الدين عبدالرحمن بن علي الجوزي در كتاب تفسير خود به نام ‹ زاد السيد في علم التفسير › جلد دوم صفحه 189 مي نويسد .
17 ـ الشيخ محمد الطاهر ابن عاشور در كتاب تفسير ‹ التحرير و التنوير › جلد پنجم صفحه 74 .
18 ـ علامه ابوحفص عمر بن علي كه از مفسران حنبلي مذهب مي باشد در كتاب تفسير ‹ اللباب في علوم الكتاب › جلد هفتم صفحه 266 .
19 ـ علامه محمد علي الصابوني در كتاب ‹ مختصر تفسير ابن كثير › جلد اول صفحه 500 .
20 ـ علامه عصام الدين اسماعيل بن محمد الحنفي در كتاب تفسير ‹ حاشيه القونوي › جلد هفتم صفحه 432 و همچنين در جلد شانزدهم صفحه 93 درباره حضرت خالد نبي (ع) نوشته است .

محدثاني كه درباره حضرت خالد نبي (ع) سخن گفته اند

محدثاني كه درباره حضرت خالد نبي (ع) بطور مفصل و يا مختصر در كتابهاي خود مطالبي را عنوان كرده اند ، بسيارند كه در اين فرصت نام و كتاب تعدادي از آنان را معرفي مي كنيم .
1 ـ علامه علاءالدين علي المثقي بن حسام الدين در كتاب ‹ كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال › جلد 12، صفحه 149 .
2 ـ علامه ابوالفداء ابن كثير الدمشقي در كتاب ‹ البرايه و النهايه › جلد دوم ، صفحه 231 .
3 ـ الامام الحافظ شهاب الدين احمد بن علي المعروف بابن حجر العسقلاني در كتاب ‹ الاصابه في تميير الصابه › جلد اول ، صفحه 469 .
4 ـ علامه عزالدين المعروف بابن الاثير در كتاب ‹ اسدالغابه في معرفه الصحابه › جلد دوم ، صفحه 84 .
5 ـ الامام ابوسعيد عبدالكريم بن محمد بن منصور السمعاني در كتاب الانساب ، جلد پنجم ، صفحه 84 درباره حضرت خالد نبي مي گويد .
6 ـ قاضي القضاه ابن حجر العسقلاني در كتاب ‹ فتح الباري بشرح صحيح الامام البخاري › جلد ششم ، صفحه 380 و همچنين جلد سوم صفحه 67 .
7 ـ علامه ابو عبدالله محمد الحاكم النيسابوري در كتاب خود بنام ‹ المستدرك علي الاصحيحين › جلد سوم ، صفحه 494 .
8 ـ علامه عبداله بن محمد بن ابي شيبه در كتاب ‹ مصنف ابن ابي شيبه › جلد هفتم ، صفحه 560 .
9 ـ علامه علي ابن ابي بكر الهيثمي ، كتاب ‹ مجمع الزوائد و منبع الفوائد › جلد هشتم ، صفحه 214 .
10 ـ العلامه عمر رضا كحاله در كتاب ‹ اعلام النساء › جلد پنجم ، صفحه 31 .
11 ـ العلامه محمد بن سعد در كتاب ‹ الطبقات الكبري › جلد اول ، صفحه 296 درباره حضرت خالد نبي (ع) مطالبي را نوشته اند .

مورخاني كه درباره حضرت خالد نبي (ع) سخن گفته اند

در اين بخش از مورخاني ياد مي شود كه درباره حضرت خالد نبي (ع) بطور مفصل و يا مختصر در كتابهاي خود مطالبي را نوشته اند :
1 ـ الامام محمد بن يوسف الصالحي الشامي در كتاب ‹ سبل الهدي و الرشاد في سيره خير العباد › در جلد اول ، صفحه 303 و همچنين در جلد ششم ، صفحه 375 آمده است .
2 ـ علامه ابوالفرج عبدالرحمن بن علي الجوزي در كتاب ‹ المنتظم في تواريخ المللوك و الامهم › در جلد اول كتاب صفحه 404 آمده است .
3 ـ العلامه عزالدين در كتاب ‹ الكامل في التاريخ › جلد اول ، صفحه 376 نوشته است .
4 ـ علامه ابو العباس شمس الدين احمد بن محمد بن ابي بكر خلكان در كتاب ‹ وفيات الاحيان و انباء ابناء الزمان › در جلد سوم ، صفحه 102 .
5 ـ السيد احمد بن زيني دحلان ، در كتاب السيره النبويه والآثار المحمديه › در جلد سوم ، صفحه 45 درباره حضرت خالد نبي (ع) مطالبي را گفته است .
6 ـ علامه ابوالحسن علي بن الحسين المسعودي در كتاب مروج الذهب و معادن الجوهر ، صفحه 81 .
7 ـ‌ الفاضل خيرالدين الزركلي در كتاب ‹ الاعلام › جلد دوم ، صفحه 296 .
8 ـ ابوالقاسم حالت در كتاب ‹ تاريخ بزرگ اسلام و ايران › جلد چهارم ، صفحه 179 .
9 ـ دكتر محمد ابراهيم آيتي در كتاب ‹ تاريخ پيامبر اسلام › صفحه 17 .
10 ـ محمد تقي سپهر المستوفي الكاشاني در كتاب ‹ نانح التواريخ › جلد اول ، صفحه 334 .
11 ـ علامه ابوالغفور امين السويدي در كتاب ‹ سبائك الذهب في معرفه قبائل العرب › صفحه 50 درباره خالد نبي (ع) نوشته است .

عالمان بزرگ كه درباره حضرت خالد نبي (ع) سخن گفته اند

عالمان بزرگ كه در كتاب هاي خود درباره حضرت خالد نبي (ع) سخن گفته اند بشرح ذيل نام و كتاب آنان معرفي مي شوند :
1ـ شهاب الدين احمد بن محمد بن عمر الخفاجي در كتاب “ نسيم الرياض في شرح شفاء القاضي عياض ” جلد ششم ، صفحه 414 .
2ـ علامه الشيخ كمال الدين الدميري در كتاب “ حياه الحيوان الكبري ” جلد دوم ، صفحه 168 .
3ـ احمد بن محمد ابوالبركات الدردير در كتاب “ الشرح الكبير ، جلد چهارم ، صفحه 482 .
4ـ علامه شمس الدين محمد در كتاب “ حاشيه الدسوقي علي الشرح الكبير ” جلد چهارم ، صفحه 482.
5ـ الفاضل المورخ علي اكبر دهخدا در كتاب لغت نامه ، جلد بيستم ، صفحه 101.
6ـ الوزير الفقيه ابوعبيد عبدالله بن عبدالعزيز البكري الاندلسي در كتاب “ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع ” جلد دوم صفحه 72 .
7ـ شهاب الدين ابوعبدالله ياقوت بن عبدالله الحموي در كتاب “ معجم البلدان ” جلد سوم ، صفحه 145 و همچنين صفحه 283 همان كتاب .
8ـ علامه محمد بن ابي القاسم العبدري ابوعبدالله ، در كتاب “ التاج و الاكليل لمختصر خليل ” جلد ششم ، صفحه 891.
9ـ الاستاد المرحوم العالم الكبير الحاج عبدالجليل آخوند گنبدي در كتاب “ خالد بن سنان ” كه درباره حضرت خالد نبي مطالب زيادي را نوشته است .
10ـ كتاب مؤلف الحاج عبدالرحمن آخوند تنگلي طانا بنام “ اوضح البرهان في تحقيق اخبار خالد بن سنان ” كه به زبان عربي نوشته شده كه منابع و مطالب مفيدي در اين كتاب آمده است .
11ـ شاعر باكرامت و معروف تركمن به نام ملامسكين قليچ در اشعار خود به اين موضوع اشاره مي كند كه ترجمه اشعار چنين است :
در بلنداي آن خالد نبي مسكن گزيده …
و يا :
مسكن و منزل خالد نبي است
گر حاجت طلب كني يارتان خواهد بود اين كوه ها
دستور زيارت حضرت خالد نبي (ع)
اي برادران عزيز مسلمان ، زيارت كردن حضرت خالد نبي (ع) رفتن به محضر مبارك آن حضرت و ادب و اكرام نمودن ، تعظيم كردن ، يادآوري معجزات وي ، در آنجا قرآن خواندن ، دعا كردن ، صدقه و خيرات دادن و خلاصه شاد كردن روح شريف آن حضرت ، از عبادت پسنديده محسوب مي شود . در اين رابطه حضرت “ معاذ ” حديث ذيل را از حضرت محمد (ص) بيان كرده است :
« ذكر الانبياء من العباده و ذكر الصالحين كفاره ، و ذكر الموت صدقه و ذكر القبر يقربكم من الجنه »
ترجمه :
ياد كردن پيامبران خدا ، از عبادت است و ياد كردن صالحان كفاره گناهان محسوب مي شود و مرده را ياد كردن از صدقات است و ياد كردن قبر آنان شما را به بهشت نزديك خواهد كرد .
بله ، از اين حديث پيامبر برحق خدا معلوم مي شود كه يادكردن انبياء و اولياء و يادكردن اموات و قبر آنان حتما لازم است و اين ياد كردن ها ، زيارت انبياء و اولياء را كامل مي كند ، زيرا كسي كه چشمش به قبر بيفتند صاحب قبر را نيز به خاطر خواهد سپرد مرده را بخاطر مي سپارد و داخل قبر شدن و خوابيدن در آنجا را بخاطر خواهد سپرد .
بهمين خاطر پيامبر گرامي اسلام با حديث درست خود با علاقمندي مي فرمايد :
« زو رو القبور فانها تذكركم الاخره »
ترجمه : شما قبور را زيارت كنيد ، زيارت كردن قبور آخرت را به ياد شما خواهد انداخت .
حضرت رسول اكرم (ص) در حديث شريف ديگر مي فرمايد :
« اذا اعيتكم الامور فعليكم باصحاب القبور فزوروها »
يعني : هر وقت به مشكلي گرفتار شديد از صاحبان قبور كمك طلب كنيد و به زيارت آنان برويد .
آيا قوم خالد نبي (ع) براي نجات يافتن از آتش از او كمك طلب نكردند ؟ آيا با مردن خالد نبي مقام او از بين خواهد رفت ؟ مردن و زنده بودن انبياء و اولياء هيچ فرقي ندارد ، به همين خاطر حضرت امام محمد غزالي مي گويد :
« من يستمد في حياطه يستمد بعد مماته »
يعني : از هريك از بندگان خدا كه در وقت حيات از او كمك طلبيده و به اجاق او روي آورده شود ، بعد از مردن نيز از او كمك طلبيده و به زيارت قبر او خواهند رفت .
بنابراين اي برادران مسلمان مدفون شدن تعدادي از اولياء و انبياء در بين مردم اين سرزمين ، باعث افتخار بوده و براي همگان بركتي محسوب مي شود .
بنابراين رفتن باين زيارتگاه ها المدام لازم است و در مذهب حنفي ما زيارت قبر براي مردان و زنان مستحب مي باشد .
در كتاب هاي :
حاشيه طحطاري ـ نور الايضاع ـ مراقي الفلاح ـ ردالمحتار ـ درالمنتقي ـ فتاوي واحدي ـ جامع الرموز ـ البحر الرائق ـ رفتن زنان به زيارتگاهها را تأييد مي كند ، اما بشرطي كه اولا زنان بايستي با محارم خود بروند و بعد با حجاب باشند و نبايد از دستورات شريعت خارج شوند .

شرايط زيارت حضرت خالد نبي (ع)

كسانيكه به قصد زيارت حضرت خالد نبي مي روند بايستي به نكات ذيل توجه داشته باشند :
اولا بايستي وارد مسجد شده و دو ركعت نماز مستحب بخوانند . در ركعت اول نماز بعد از خواندن “ الحمد ” سوره “ قل هوالله ” را بخوانند . بعد از سلام دادن به كنار مرقد شريف آن حضرت رفته و در سمت انتهايي پاي آن حضرت قرار گرفته و به او سلام بدهند .
ترتيب زيارت در ديگر زيارتگاهها هم چنين است و بايستي در كنار قبر “ عالم بابا ” و “‌چوپان آتا ” كه از ياران حضرت خالد نبي (ع) بوده اند بايد باين گونه زيارت كرد .
بعد از سلام دادن در برابر سينه ميت قرار گرفته و به حالت ايستاده رو به ميت نموده و دو دست خود را بحالت احترام بهم وصل كرده و آنگاه يكبار الحمد و يازده با قل هو الله خواند . سپس دست ها در برابر سينه قرار گرفته و به حالت التماس دعا خوانده شود و حاصل دعا شامل الحمدها و قل هوالله ها را به روح تمام پيامبران خصوصا پيامبر خودمان حضرت محمد مصطفي (ص) و تمام اصحاب ، مجتهدان ، اولياء و تمام مسلمانان خصوصا به صاحب اين مرقد حضرت خالد نبي (ع) نثار كرد و بعد دو دست خود را به صورت خود كشيد . بعد از آن در كنار ميت نشست و قرآن خواند و از اول سوره بقره تا المفلحون بعد سوره آيه الكرسي ، آمن الرسول و سوره ياسين و سوره تبارك ـ سوره اخلاص و سوره معوذتين ـ بعد از آن دوباره مثل حالت اول دست ها را در برابر سينه خود قرار داده و رو به حضرت خالد نبي (ع) بايستي دعا كرد و در برابر خداي تبارك و تعالي تضرع و زاري نمود و از او خواست كه بخاطر حرمت اين حضرت خالد نبي (ع) خواسته هايمان را مستجاب كند .
بعد از آن بايستي به قداست حضرت خالد نبي (ع) رو كرد و التماس شود : اين حضرت عاليمقام من نمي توانم به خداوند تبارك و تعالي عرض حال كنم ، من آمده ام كه تو را واسطه كنم تا حاجتم را از خداوند تبارك و تعالي طلب كني .
آنگاه آن حضرت با محبوبيت خود به خداوند تبارك و تعالي روي كرده و حاجات شما را از او طلب خواهد كرد و خداوند هيچكاه خواسته هاي دوستان خود را رد نخواهد كرد . بهمين خاطر گذشتگان ما قبور انبياء و اولياء را :
« ترياق لاجابه الدعا » گفته اند . يعني اينكه زيارت قبور شريف پيامبران و اولياء به تجربه محل اجابت دعاها و درمان انسان بوده است . در واقع با زيارت كردن قبر آنان و وسيله قرار دادن آنان ، اطمينان داريم كه خداوند تبارك و تعالي همه حاجات خواسته شده بندگان خود را حتما برآورده خواهد نمود .
در پايان خداوند تبارك و تعالي ما و شما را و همه برادران مسلمان را به حرمت انبياء و اولياء اصحاب ، بيامرزد . آمين يا رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و علي آله و صحبه و سلم ، سبحان ربك رب العزه عما يصفون و سلام علي المرسلين و الحمد لله رب العالمين .
عبدالرحمن آخوند تنگلي وقت اتمام شب جمعه هفده ذي القعده مورخه 10/10/83



نوشته‌ای از erfanabad.org
https://www.erfanabad.org/fa

نشانی این صفحه :
https://www.erfanabad.org/fa/modules/news/article.php?storyid=30